کم کم غروب که میشود، بوی بادپاییزی از دور میآید. دیروز برای پیادهروی به پارک رفتم. درختانی دیدم با شاخههایی که نوک و انتهای آنها سبزو میانه شاخهها نارنجی و خشک بود. فوقالعاده بود.حیرت کردم. بعضی از درختان زودتر به رنگ پاییز شده بودند. امسال اولین سالی است که من دلتنگ پاییز هستم. گرمای شدید تابستان خیلی همه را آزرد. البته من تابستان را هم خیلی دوست دارم. این پاییز باید پاییز زیبایی باشد. من به پختگی بیشتری رسیدم. قدر فصلها را بیشتر میدانم. قشنگیهای زندگی را بهتر لمس میکنم. دیدن فصلها نه فقط به عنوان فصل بلکه شروع جدید دیگری از زندگی است. زندگی آدمها همانند فصلها تغییر میکند. من همسو با هستی و طبیعت، آماده تغییرهستم. تغییری که برای رشدفردی لازم است.
گفتم پاییز یاد کدو حلوایی با آن لباس نارنجی پوشش افتادم.
این پاییز باید پاییز زیبایی باشد.
مریم سلیمانی
خوانش دکلمه: مریم سلیمانی
به قلم: نرگس صرافیان طوفان