میخواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد، جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم، نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است، با خودم فکر کردم كه در زندگی چند بار چیزهای بی ارزش من را فریب داده و از مسیر اصلی خودم غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم دیدم که چقدر بیهوده بوده است؟
ولی آیا اگر به سمت آن شیء بی ارزش نمیرفتم، واقعا می فهمیدم که بی ارزش است یا سالها حسرت آن را میخوردم؟ اگر آن تجربیات به ظاهر بیهوده را پیش سر نمیگذاشتم، آیا فرق بین ارزش و بی ارزش را میفهمیدم؟
مریم سلیمانی
پائولو کوئیلو