در روانشناسی، بهویژه در نظریه تحلیل رفتار متقابل که “اریک برن” بنیانگذار آن است، نوازش واحدی از شناخته شدن است. به معنای هر نوع توجه مثبت یا منفی است که فرد از دیگران دریافت میکند. نوازشها در کودکی و بزرگسالی نقش مهمی در ارتباطات انسانی دارند. این تقسیمبندی به صورت کلی شامل موارد زیر است:
۱. نوازش مثبت
نوازشهایی که به فرد احساس خوبی میدهند و عزتنفس او را تقویت میکنند. این نوع نوازش شامل:
کلامی: مانند تعریف، تشکر، تحسین و ابراز محبت، تشویق.
غیرکلامی: لبخند، تماس چشمی، لمس محبتآمیز، یا یک حرکت مثبت مانند تکان دادن سر. بیشتر زبان بدن است. یک نوزاد درکی از نوازش کلامی مادر ندارد. ولی زبان بدن مادر را میفهمد.
۲. نوازش منفی
نوازشهایی که ممکن است باعث ایجاد احساس ناراحتی یا کاهش عزتنفس فرد شوند. این نوع نوازش نیز شامل:
کلامی: انتقاد، توهین، سرزنش یا تمسخر
غیرکلامی: نادیده گرفتن، اخم، بیاعتنایی یا حرکات منفی بدن.
۳. نوازش شرطی و غیرشرطی
شرطی: نوازشهایی که وابسته به انجام یک کار یا رفتار خاص هستند (مثلاً “اگر این کار را انجام دهی، دوستت خواهم داشت”).
غیرشرطی: نوازشهایی که بدون هیچ شرطی به فرد داده میشوند (مثلاً “تو برای من مهم هستی، صرف نظر از کاری که انجام میدهی”). نوازش غیر شرطی امنیت بیشتری به همراه دارد
۴. نوازشهای غیر انسانی: طبیعت، هنر، فضای معنوی خاص، موسیقی.
نیاز بنیادین: انسانها به نوازش بهعنوان یک نیاز روانی نیاز دارند. کمبود نوازش میتواند منجر به احساس تنهایی، اضطراب و کاهش اعتمادبهنفس شود. حتی نوازش منفی دریافت کردن بهتر از نادیده گرفتن است. نحوه نوازشهایی که افراد به یکدیگر میدهند، بر کیفیت روابط و زندگی آنها تأثیر زیادی دارد.
مریم سلیمانی
دکتر علی بابایی زاد