در حیاط خانهایی در محله بابائیان درختی جوان و تنومندو پربار از انجیر وجود دارد. پسر صاحب خانه انجیر دوست ندارد. با نفت و تبر به جان درخت میافتد. درخت مهربان است. دوباره جوانه میزند. پسر صاحب خانه دوباره شاخ و برگش را میشکتد. درخت روح زندگی است. درخت تسلیم نمیشود. درخت دوباره جوانه میزند. پسر صاحب خانه درخت را از ریشه قطع میکند.
پسر صاحب خانه درخت مو میکارد. نهالی کوچک.
به ساقه مو بند میکشد به دیوار.
درخت مو نمیداند روزی اگر دیر به بار بنشیند اورا از ریشه خواهتد کند.
کسی که دلش به حال یک درخت تنومند نسوزد. به حال نهال جوان هم نمیسوزد.
همسایهای از مرگِ درخت انجیر اشک میریزد. با شهرداری تماس میگیرد. آنها رسیدگی نمیکنند.
اینجا بدون مجوز سر درختان را میبرند. اینجا رنگ سبز را دوست ندارند. اینجا هوای پاک را دوست ندارند. اینجا قحطی انسانیت است.
مریم سلیمانی
#با_درختان_مهربان_باشیم