براے داشتنِ تو، دستانم خالیاند؛
اما دلم چنان از خواستنِ تو لبریز است ڪہ خود راهش را بہ سوے تو مییابد.
افڪارم، همچون پروازے بہ بیڪرانها، غنے و رهاست؛ آنجا ڪہ همہ چیز مهیاست.
براے داشتنِ تو، دست دراز نمیڪنم؛
قلبم را بہ سوے تو پرواز میدهم،
و حس ناب دوست داشتن را در روح و جانت مینشانم.
دلِ تو جوان، زیبا و شاداب است،
و من، آرزو دارم در دلِ تو جاے گیرم.
مگر میشود در دلِ تو باشم و جوان، زیبا و شاداب نباشم؟
گرچہ دستانم تهے است،
اما روح و قلبم سرشار از حضور توست؛
و هر آنچہ غیرِ توست، جایے در دلم ندارد.
عشقِ تو، مرا از هر چہ غیرِ توست، بینیاز میڪند.
#مریم_سلیمانے
#نوشتهی_ادبی