maryamsoleymani170@yahoo.com
داستان کوتاه
خانه
>
داستان کوتاه
مریم سلیمانی
3 جولای 2025
0
✦ من چقدر سادهلوح بودم…
✦ من چقدر سادهلوح...
مریم سلیمانی
1 جولای 2025
0
امید و آرزو
امید و آرزو همهچیز از همان...
مریم سلیمانی
7 ژوئن 2025
0
مزاحم تلفنی
مزاحم تلفنی همهی...
مریم سلیمانی
26 می 2025
0
جمعه در اصفهان
در پایان وقت اداری، مدیر به...
مریم سلیمانی
30 آوریل 2025
0
چقدر ساده لوح بودم
روزی از روزها، مثل همیشه...
مریم سلیمانی
14 آوریل 2025
0
خدای فرعون
فقر و نداری، هر لحظه او...
مریم سلیمانی
8 آوریل 2025
0
میانبُر از جنگل
قرار بود برادرم همراه...
مریم سلیمانی
7 مارس 2025
0
همیشه بیا، همیشه بمان
روسری مشکیاش را جلوی آینه...
مریم سلیمانی
27 فوریه 2025
0
برفهای کودکی، حسرت امروز
آن روزها، وقتی در تهران...
مریم سلیمانی
24 ژانویه 2025
0
راز کفاش و جن کوتوله
هوا تاریک شده بود و چادرها...
مریم سلیمانی
9 ژانویه 2025
0
دوست عروسکی
داشتم لقمه نون و پنیرمو...
مریم سلیمانی
27 دسامبر 2024
0
برف یادآور دوست داشتن توست
در شبی که برف همهجا را...
مریم سلیمانی
23 دسامبر 2024
0
دستمال گردن ورازهای پنهان
سالها از آن شب گذشته، اما...
مریم سلیمانی
18 دسامبر 2024
0
چراغی که خاموش شد
از وقتی آقاجون مُرد، خان...
مریم سلیمانی
9 دسامبر 2024
0
رابطهی شناور
در یک سایت دوستیابی، پیامی...
1
2
3
بعدی »
درباره من