نوشته ادبی

  • مریم سلیمانی
  • ۸ مهر ۱۴۰۳
  • 0

پاییز

  پاییز فصل دلتنگی و خاطره...
  • مریم سلیمانی
  • ۲۶ شهریور ۱۴۰۳
  • 0

این پاییز باید پاییز زیبایی باشد.

  کم کم غروب که می‌شود‌، بوی...
  • مریم سلیمانی
  • ۱۹ شهریور ۱۴۰۳
  • 0

فرصت

از مطب دکتر خارج شدم. افکارم غرق...
  • مریم سلیمانی
  • ۱۰ شهریور ۱۴۰۳
  • 0

شاید زندگی در میانه راه است

میان آغاز و پایان گیر...
  • مریم سلیمانی
  • ۱ شهریور ۱۴۰۳
  • 0

گاهی فقط نظاره‌گر باشیم

خواستم بنویسم. نگاهی به پنجره...
  • مریم سلیمانی
  • ۲۶ مرداد ۱۴۰۳
  • 0

رویای هر کودک صلح است

رویای هر مادر صلح استکلام عشقی که...
  • مریم سلیمانی
  • ۲۰ مرداد ۱۴۰۳
  • 0

مرگ درخت انجیر

در حیاط خانه‌ایی در محله...
  • مریم سلیمانی
  • ۱۳ مرداد ۱۴۰۳
  • 0

۱۰۰ سال بعد….

آدمهای زیادی، دیگر در دنیا...
  • مریم سلیمانی
  • ۴ مرداد ۱۴۰۳
  • 0

دل‌خوشی‌های کوچک بیشتر میماند

زندگی یه جوری شده.انگار درحال...
  • مریم سلیمانی
  • ۲۷ تیر ۱۴۰۳
  • 0

سیلو

احساس می‌کنم دنیا شبیه زندان شده...
  • مریم سلیمانی
  • ۲۱ تیر ۱۴۰۳
  • 0

منِ ذهنی را دربند بکش

امروز ذهن را دربند بکش. خود...
  • مریم سلیمانی
  • ۲۰ تیر ۱۴۰۳
  • 0

نشو عاقل

شمع روشن کردمدوفنجان قهوه دم...
  • مریم سلیمانی
  • ۲۰ تیر ۱۴۰۳
  • 2

طالب بی قرار شو

انسان هرگز نمیتونه امنیت کامل...
  • مریم سلیمانی
  • ۱۴ تیر ۱۴۰۳
  • 0

باید کسی باشد

هنوزم میشه عاشق شددر این دنیای...
  • مریم سلیمانی
  • ۱۲ تیر ۱۴۰۳
  • 0

انسان تنها است

آدمها موجودات اجتماعی...
1 2 3