واژه_کلمه _لغت هرسه یه معنی میدهد
بعضی از واژهها اسم است. بعضی واژهها فعل است. بعضی هم کلمه و هم کاربردی است. بعضی واژهها شوق است. واژهها یک دنیا خلق میکنند. واژهها یک داستان خلق میکنتد.واژهها تاریخ است. واژهها شیرینند. واژهها یک رابطه را می سازند. واژهها میتوانند مخرب باشند.
با واژهها بازی کنید. هرچه به ذهنتان میآید بنویسید. به قول استاد شاهین کلانتری گاهی از” کلمه به ایده” و گاهی از “ایده به کلمه” میرسیم. بهتراست ازکلمه به ایده برسیم. بهترین کار این است: دایره واژگانمان را گسترش بدیم. هرجا واژهای پرمایه و کمتر شنیده شده دیدیم در دایره واژگانمان ثبت کنیم. بعضی از واژهها ذهن شما را درگیرمیکند. ناگه ایده نوشتن به ذهنتان میآید. هرچه واژههای بیشتری داشته باشید، راحتترمینویسید. بهتر میتوانید مفهوم کلام یا جمله را برسانید.بطور مثال: پرسش بیزیرایی، خودسِتا، هقهق گریه خشک، غرقیدن:غرق شدن، سامانیدن: سروسامان دادن، فلسفیدن: قبولاندن.
چند کلمه مورد علاقه من:
“کلاغ “: به محض شنیدن صدایش گوشهایم تیز میشود. عزیزی دارم که از کلاغ خوشش نمیآمد. اعتقاد داشت کلاغ شوم است. آنقدر دوست داشتن من به کلاغ اورا تحت تاثیر قرارداد که دیدش نسبت به کلاغ تغییر کرد. دلیل دوست نداشتن آن خرافه بود.
“دگمه”: وصل کننده است. بار مثبت دارد. گاهی به عنوان تزیین هم استفاده میشود. هیچ وقت استفاده از دگمه قدیمی نمیشود.دیدن دگمههای کوچک و بزرگ رنگی در یک قوطی شیشهای من را به ذوق میآورد.
” سنجاق قفلی”: سنجاق قفلیهای کوچک و بزرگ به رنگ طلایی، مشکی،نقرهای، جعبه نخ و سوزن من را کامل میکند. وقتی دگمه شلوارت بیفتد و به نخ سوزن دسترسی نداشته باشی. کاربرد سنجاق قفلی را به خوبی میفهمید.
” پاکن”: پاکن دیگر مثل گذشته به کار من نمیآید. اما یک پاکن باید در لوازم تحریر من باشد. پاکنهای عطری که نگم براتون.
” صابون “: با آمدن مایع دستشویی و شامپوی بدن مصرف صابون کمرنگ شد. من همچنان صابون میخرم. در کنار مایع دستشویی، صابون هم میگذارم. گاهی شستن دست با صابون حس خوبی به من میدهد.
” گیره کاغذ”: شاید در کشوی هر خانهای در میان خرت و پرتها گیرههای کوچک رنگی خاک خورده موجود باشد. من آنها را در کنار هم میگذارم وگاهی کاغذی برای نوشتن به آن گیره وصل میکنم.
واژههایی که تو ذهنم چرخید:
صدف _ گوشماهی _ سنگ_خوشه گندم_چسب_ زیپ_ قلممو_ چوب_ چوبپنبه_ پارچه_ ناخنگیر _قابِ عکس چوبی _نخکنفی_ گونی کنفی _ سنجاقسر _ سهراهی _ باطری _ چراغ قوه_ فانوس _کیسهپارچهای_ روغن چرخخیاطی _ شانه چوبی _ برچسب_ اتیکت لباس _مداد رنگی _کاغذ_ کتاب_ خودکار _خطکش
واژههایی که فعل هم هستند:
“آموختم” تکه کلام وفعل مورد علاقه من.
آموختم آموختی آموخت
مینویسم مینویسی مینویسد
یادمیگیرم یادمیگیری یادمیگیرد
نوشتم نوشتی نوشت
خواندم خواندی خواند
پولدارم پولداری پولدارد
دوست دارم دوست داری دوست دارد
میخندم میخندی میخندد
شما چه واژهای دوست دارید
رسم الخط
بین خط و زبان خیلی فرق است.زبان بر خط مقدم است. واژهها در زمانهای مختلف تغییر کرده است. در دهه چهل مجله اندیشه و طنز وازهها را به طور دیگری مینوشت. در حال حاضر هم دوباره سبک نوشتن خیلی از واژهها در نوشتن بعضی آثار دیده میشود.
مثال: خواهر=خاهر، خواب= خاب ، مثلا= مثلن، حتی= حتا
یعنی همانطور که تلفظ میکنیم مینویسیم. که بعضیها با خاندن :خواندن آن مشکل دارند. زیرا عادت دیداری به طرز نوشتن کلمهای دارتد. یا در نامههای اداری و یا ادبی نمیتوانند استفاده کنند. این هیچ صدمه ای به واژه و مفهوم آن نمیزند. این فقط یک نوع انتخاب خط است. مثلن شیر مفهوم مختلفی دارد. ولی به یک شکل نوشته میشود. برای خود من هم حتا نوشتن بعضی کلمات به سبک ناخانا عادت شده است. اما مثل برخی تعصبی بر خط ندارم. چه بسا بسیار میپسندم. همانطور که تلفظ میکنیم بنویسیم. یادمان باشد زبان گفتاری با زبان نوشتاری فرق دارد. ریشه این سبک نوشتن را میتوان در کتابهای فرهنگ جستجو کرد.
مقالهیی خاندنی دربارهی رسمالخط:
⬇️
http://aryaadib.blogfa.com/post/64
مریم سلیمانی