نظریهٔ صادق هدایت دربارهٔ خرافات در «فرهنگ عامیانهٔ مردم ایران»
صادق هدایت در کتاب فرهنگ عامیانهٔ مردم ایران خرافات را نه پدیدهای محلی و منحصراً «ایرانی»، بلکه پدیدهای ترکیبی و چندریشهای معرفی میکند. در نگاه هدایت، خرافات محصول تماسها و تبادلات تاریخی میان ایران و سایر فرهنگها، پاسخ انسان به مجهولات و بخشی از ساختار روانی و اجتماعی جوامعند؛ مفهومی که باید از راه ریشهیابی و آگاهی شناخت، نه صرفاً تمسخر.
خرافات ترکیبی و وارداتی
هدایت بارها تأکید میکند که بسیاری از باورهای رایج در ایران ریشه در فرهنگهای دیگر دارند و طی دورههای مختلف وارد شدهاند. او به نمونههایی از منابع اشاره میکند — هند، عربستان، جهان مدیترانه (یونان و مصر) و دورههای پسین اروپایی — و این روند را «التقاط فرهنگی» میداند که خرافات را در جوامع مختلف به شکلهای جدیدی درمیآورد.
خرافات قدیمیتر از دیناند
یکی از نکات محوری هدایت این است که بسیاری از خرافات پیش از شکلگیری ادیان بزرگ وجود داشتهاند و سپس با لباس دینی یا سنتی در آمدهاند. به عبارت دیگر، دینها گاهی خرافهها را جذب یا بازتدوین کردهاند، نه اینکه خرافهها همیشه از دین برآمده باشند.
خرافات پاسخی به خلأ دانایی
هدایت میگوید هرگاه علم یا توضیح عقلانی برای پدیدهای در دسترس نباشد، انسانها به خرافه پناه میبرند؛ خرافه بهمثابهٔ «پاسخ آسان» به سؤالات دشوار. این دیدگاه، خرافه را پدیدهای طبیعی میداند که ریشه در نیاز انسان به معنا و کنترل بر ناپیداها دارد.
کارکرد اجتماعی خرافات
هدایت ضمن ردِ محضِ تمسخر مردم، بر این نکته تأکید میکند که خرافات کارکردهایی عملی نیز دارند: آرام کردن ترسها، ایجاد احساس کنترل، نظمبخشی به مناسک اجتماعی و سهیم کردن افراد در هنجارهای جمعی. از اینرو، خرافات بخشی از «زبان ناخودآگاه جمعی» به شمار میآیند.
انتقال و تغییر شکل خرافات
هدایت خرافات را «مسری» میداند: از قوم و منطقهای به منطقهای دیگر منتقل میشوند و در هر جا با زبان و آداب محلی سازگار میگردند؛ یعنی خرافه هنگام ورود به بستری جدید تغییر شکل یافته و «ایرانیشده» به نظر میرسد.
ریشه خرافات؛
بقایای آیینهای باستانی ایرانی
برخی خرافات ریشه در آیینهای کهنِ پیش از اسلام دارند:
آیینهای مربوط به نور، آتش، پاکی و ناپاکی
جشنها و روزهای نیک و بد
تأثیر ستارگان و طالع
این دسته، با گذر زمان تغییر شکل دادهاند ولی ساختار اولیه خود را حفظ کردهاند.
خرافات وارداتی از فرهنگهای دیگر
هدایت بهوضوح تأکید میکند که بخش بزرگی از خرافات امروز مردم ایران ایرانیِ اصیل نیستند.
مهمترین منابع وارداتی عبارتاند از:
الف) هند و آسیای جنوبی
باور به نحوست روزها
چشمزخم
برخی آیینهای دفع بدیها
ستارهبینی و حساب «سعد و نحس»
هدایت اشاره میکند که بسیاری از اصطلاحات طالعبینی کاملاً هندیاند.
ب) عربستان و فرهنگ سامی
پس از اسلام، خرافات عربی به شدت وارد ایران شد:
جن، عفریت، دیوهای بیابانی
تعویذ و طلسمهای مذهبی
برخی آداب سوگواری
نفرینها و دعاهای خرافی
هدایت باور دارد که این آیینها نسبت به اساطیر ایرانی سادهتر و عامیانهتر بودند و سریع در جامعه جا گرفتند.
پ) یونان، مصر و دنیای مدیترانه
این باورها بیشتر از طریق ترجمههای دوره ساسانی و دوره اسلامی وارد ایران شدند:
فالگیری با پرندگان
خوابگزاری و تعبیر خواب
اعتقاد به ارواح میانجی
هدایت نشان میدهد که بسیاری از داستانهای عامیانه ایرانی منشأ یونانی یا مصری دارند.
ت) اروپا (دوران قاجار)
در عصر جدید، خرافات اروپایی هم وارد ایران شد:
نعل اسب برای خوششانسی
پیشگویی با کارت
شانس و بدشانسیهای اروپایی
باورهای شبهعلمی درباره انرژیها
هدایت این موج را «خرافات مدرن» مینامد.
چرایی گستر خرافات در ایران
هدایت چند دلیل ساختاری برای رشد خرافات در ایران ذکر میکند:
ایران چهارراه تمدنهاست
در تماس مداوم با هند، چین، یونان، عربستان، و عثمانی.
این تبادل مداوم باعث انباشت لایهلایهٔ باورها شده است.
نبود آموزش و رواج جهل جمعی
به باور هدایت، مردم هر جا پاسخ علمی ندارند، باور خیالی میسازند.
او میگوید:
> خرافه برای پر کردن جای خالی دانش به وجود میآید.
قدرت سنت و تقلید
خرافات چون از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند، «حقیقت» تلقی شدهاند.
هدایت به طنز مینویسد:
> هیچ چیز در ایران به اندازه چیزهای بیپایه، دیرپاتر نیست.
۴) آمیزش خرافه با دین و اخلاق
یکی از خطرناکترین عوامل به باور هدایت همین است.
وقتی خرافه رنگ مذهبی یا اخلاقی میگیرد،
مردم آن را «واجب» یا «فریضه» میپندارند.
به زبان ساده من دریافتم که انسان برای هرچه که نمیشناسد و یا منطقی ندارد داستانی میسازد . مثل ساختن اسطورهها، دیوها، طلسمها و داستانها. از انسان بدوی تا به امروز انسان مشتاق شنیدن داستان است.
مریم سلیمانی
