اصل داستان و پیشینه تاریخی
منشا اولیه این تمثیل به سنتهای قدیمی هندی، جین و بودایی برمیگردد؛ در یکی از قدیمیترین نسخهها، بودا در «تیثا سوتا» چنین حکایتی را روایت میکند که در آن برخی مردان کور یا نابینا فیلی را لمس کرده و برداشتهای متفاوتی ارائه میدهند .
سنایی غزنوی (قرن یازدهم میلادی) نیز همین داستان را در اثر مهم خود «بستان حقیقت» نقل کرده است. مولانا در قرن سیزدهم در مثنوی معنوی آن را بازتاب میدهد و برداشت خود را با ابعادی عرفانی گسترش میدهد .
—
نظرات مردمی (نسخ کلاسیک): آنهایی که فیل را لمس کردند
در نسخههایی که مولانا و سنایی نقل کردهاند، افراد یا بهصورت نابینا وارد اتاق تاریک میشوند یا افراد بینا، ولی مکان تاریکی است. هر کس بخشی از فیل را لمس میکند و بر اساس آن:
**خرطوم (ناودان/مار/لوله آب)**
**گوشت گوش (بادبزن/برگ بزرگ)**
**پا (ستون/درخت)**
**پشت (تخت/پیشآمده)**
و هر کس قاطعانه نظر خود را حقیقت میداند .
در نسخه زبان انگلیسی نیز (John Godfrey Saxe)، شش مرد نابینا وارد میشوند و بعد از لمس، میگویند فیل شبیه دیوار، نیزه، مار، درخت، بادبزن یا دمبلی است، بعد با هم بحث میکنند که کدامیک حق دارد؛ بدون آنکه کل حقیقت را درک کنند .
—
برداشت مولانا (پیام عرفانی اصلی)
مولانا با این تمثیل نشان میدهد که حواس، محدود هستند (مثل کف یک دست)، نمیتوانند تمام حقیقت را بگیرند:
> چشم حس همچون کف دست است و بس
نیست کف را بر همه او دسترس
او به تشبیه «چشم دریا و کف دریا» اشاره میکند؛ آنچه ما با حواس میبینیم (کف دریا) فانی و سطحی است، اما حقیقت (دریا) عمیق، مداوم و گسترده است. لذا باید از چشم دل (نور معرفت) استفاده کرد .
—
✅ جمعبندی
مورد توضیح
اصل داستان یک تمثیل اصیل هندی/بودایی که سنایی و مولانا نیز آن را نقل کردهاند؛ قطعاً در مثنوی وجود دارد.
دیدگاه افراد داستان هرکس بخشی از فیل را لمس میکند و برداشت متفاوتی دارد، و تصور میکند حقیقت را میگوید؛ اما اشتباه میکند.
پیام مولانا ادراک حسی ناقص است؛ برای فهم حقیقت باید آگاهی، معرفت، چشم دل و تجربه جامعتر را بهکار گرفت.
—
در نتیجه:
بله، اصل داستان درست و معتبر است و مولانا در مثنوی معنوی به آن اشاره کرده است.
برداشتهای کسانی که فیل را لمس کردند بهصورت صادقانه و دقیق نقل شده—هر کس بخش خاصی را لمس کرد و توصیف شخصی و محدود خود را ارائه داد.
انتهای داستان پیام عرفانی روشنی دارد: ما بدون نور معرفت، برداشت ناقص و نسبی داریم و باید برای رسیدن به حقیقت مطلق درک عمیقتری کسب کنیم. که باز از نظر من هیچگاه به حقیقت مطلق نخواهیم رسید.
مریم سلیمانی
#مولانا# آگاهی
