آبوهوای زندگ
هیچچیز یکسان نمیماند
زندگی مثل آبوهواست…
گاه بارش تگرگ، ریز و درشت. اگر در دست نگهش داری، آب میشود؛ اگر زیرش بایستی، زخمت میکند.
گاه با شتاب میبارد و ناگهانی بند میآید.
گاهی ابریست، نه میلی به باریدن دارد، نه قصد آفتابی شدن.
گاهی خورشید چنان میتابد که پوستت را میسوزاند، دلت را میخراشد.
گاهی نسیمی خنک میوزد و آرامت میکند.
و گاه طوفانیست، گردباد، و خانهخرابکن.
سپس بوی خاک نمخورده بلند میشود و رنگینکمانی نرم و بیصدا در آسمان دلت نقش میبندد.
آری…
هیچچیز، هیچوقت، یکسان نمیماند.
مریم سلیمانی
#نوشتهی_ادبی