یافتههای باستان شناختی که جزیزه به جزیره به دست آمده است همه از یک واقعیت دردناک پرده برمیدارد. این نمایش غم انگیز با صحنهای آغاز میشود که جمعیت انبوه و متنوعی از حیوانات عظیمالجثه را نشان میدهد و هیچ ردپایی از انسان وجود ندارد.
در پرده دوم انسان خردمند پا به صحنه میگذارد و این با یک تکه استخوان انسان، یک سرنیزه، یا شاید یک قطعه سفالِ زیرخاکی نشان داده میشود.
کمی بعد پرده سوم آغاز میشود: مردان و زنان در مرکز صحنه ایستادهاند و اکثر حیوانات بزرگ جثه، به همراه بسباری از حیوانات کوچکتر، صحنه را ترک کردهاند.
انسان وقتی پا به قاره استرالیا و آمریکا میگدارد،باعث دگرگونی محیط زیست میشود. در استرالیا حیوانات غول پیکر زندگی میکردند. بیشترآنها باقد بلند و وزن سنگین و کیسه در شکم داشتند. و بچههای خود را در کیسه شکمی بزرگ میکردند. در طی چند هزارسال این حیوانات نابود میشوند. در اقیانوس آرام موج انقراض در حدود ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح آغاز میشود.
صدها گونه پرنده و حشره و حلزون و جانداران بومی نابود میشوند.
این ادعا که نیاکان ما با هماهنگی با طبیعت میزیستهاند را باور نکنید. انسان قبل از صنعتی شدن گیاهان را شکست. پا به هرکجا گذاشت،محیط زیست را دگرگون و رو به نابودی کشاند. با تحقیق از نشانهها و بقایای انسان متوجه شدند که میزان از بین رفتن آدمها توسط هم از امروز بیشتر بوده است. انسان چرخه طبیعت را برهم زد. هرکجا خواست گیاهی کاشت و گیاهی کند. علفهای هرز را از بستر خاک بیرون کشید. بز و گوسفندان را به هر جایی به چرا برد.
مریم سلیمانی
انسان خردمند