شما چه بخواهید، چه نخواهید، در جریان زندگی با اتفاقهایی روبهرو میشوید؛
اتفاقهایی خوشایند یا ناخوشایند، هیجانانگیز یا غمانگیز، دردآور و استخوانسوز یا معجزهوار.
برخی مشکلات را مجبورید به تنهایی حل کنید و برخی را با کمک دیگران و کسب اطلاعات.
زندگی خودش معلم است؛ معلمی سختگیر که در تمام عرصهها به شما میآموزد.
برای برخی آسانتر و برای برخی دشوارتر است؛ بسته به حمایت خانواده، شرایط اقتصادی و مالی.
چارهای جز قوی بودن و ادامه دادن حیات نداریم. تنها میتوانیم با کسب دانش و تجربه، برای بهتر شدن زندگی تلاش کنیم.
البته جامعه نیز نقش پررنگی دارد. بسیاری از مشکلات از خود جامعه و نظام اجتماعی ناشی میشوند:
نداشتن قوانین کارآمد یا وجود قوانین ناکارآمد و مشکلساز
فاصلههای طبقاتی زیاد
هدر رفتن سرمایه کشور
بیتوجهی به کودکان کار، کودکان بدسرپرست و زنان بیسرپرست
بیکاری و نداشتن حداقل رفاه و نیازهای زندگی
اعتیاد
کمبود مسکن و اجارهبهای سنگین
نبود امکانات حملونقل و راههای مناسب برای معلولین
کمبود دارو و درمان برای بیماران
درآمد پایین، تورم، فساد اقتصادی و جرم و جنایت
تحلیل چنین اوضاعی نیازمند مدیریت، شعور، درک و مهارت حل مسئله است. مردم ایران به خوبی از این ویژگیها برخوردارند؛ اما حل مشکلات احتیاج به سواد، تخصص، دلسوزی، همدردی و مدیریت درست و کارآمد دارد، چیزی که مسئولان و دولت تاکنون از آن بیبهرهاند.
در چنین جامعهای، قشر ضعیف و کمدرآمد خرد و له میشود.
امید دارم روزی برسد که هر انسانی حداقل رفاه، آسایش و آرامش اولیه را داشته باشد؛
که متأسفانه همین حداقلها نیز امروز در ایران فراهم نیست.
مریم سلیمانی