فراموشی ستارهها پشت پنجرهه
معرفی فیلم:
لورا و ستارهاش (Laura’s Star) داستان دختری کوچک به نام لورا است که ستارهای از آسمان سقوط میکند و او آن را پیدا میکند. ستاره جادویی با قدرتهای نورانی و دوستداشتنی است و لورا تلاش میکند راهی پیدا کند تا دوباره به آسمان بازگردد. فیلم نسخه لایو-اکشن سال ۲۰۲۱ ساخته شده و برای کودکان و خانوادهها مناسب است.
فیلم لورا مرا به فکر فرو برد. مدتهاست که به ستارهها فکر نکردهام، چه رسد به تماشایشان. در این آپارتمانهای شیک و فریبنده، اگر از خانه بیرون نروی، کمکم از همهچیز دور میافتی و خیلی چیزها از یادت میرود؛ درست مثل همین ستارهها.
خانهام بالکن ندارد. تا پنجره را باز میکنی، خودت را در حلق پنجره روبهرویی میبینی. امان از این لانههایی که ساختهاند؛ ظاهرشان زیباست اما وقتی در آنها ساکن میشوی، عیبهایشان یکییکی رخ مینمایند. پنجره را که باز میکنم، باد خنک میوزد، اما دریغ از نسیمی که به خانه راه پیدا کند.
تمام اینها را گفتم تا برسم به اینکه چرا مدتهاست نتوانستهام به آسمان نگاه کنم. هر بار ستارهی فیلم را میدیدم، هیجانزده میشدم و تلنگری در دلم میخورد: من چقدر از این شگفتی غافل ماندهام. ساختمانهای بلند تمام آسمان شهر را بلعیدهاند. دل آدم میگیرد.
نصف شب از سردرد از اتاق بیرون آمدم. در پذیرایی نشستم. پنجره باز بود. رفتم جلو؛ چند ستاره را دیدم، درخشانتر از همیشه. هرچه بیشتر نگاهشان کردم، بیشتر شگفتزده شدم. خواستم نورشان را به چیزی تشبیه کنم، اما دیدم خود ستاره تشبیهناپذیر است. ستاره خودش سرچشمهی نور و درخشش است؛ این چیزهای دیگرند که به ستاره تشبیه میشوند.
ساعت پنج صبح شده بود. آسمان از سیاهی به خاکستری و بعد به آبی تیره میگرایید. هنوز چند ستاره چشمک میزدند. با خود فکر کردم چقدر وقت است که همهچیز برایمان عادی و تکراری شده، بیآنکه به نبودنشان فکر کنیم. دنیا را زشتیها پر کرده و زیباییها از یاد رفتهاند. این یعنی مرگ احساس. فاجعهای خاموش.
بوی زبالهی مانده در فضای خانه پیچید. باید چندین طبقه پایین میرفتم تا در خیابان رهایش کنم. یاد پدرم افتادم؛ شبها که ساعت نه زنگ زبالهها را میزدند، همیشه برای قدردانی مزدی به رفتگر میداد.
دوباره به آسمان نگاه کردم. خورشید از پشت پردهی شب سربرآورد؛ با زرد و نارنجی و طلاییِ رنگش. بالاتر، سفیدی و بالاتر از آن آبیِ آسمانی. در دوردست کوهی زیر سایهی ابر ایستاده بود. میدانستم همینکه روز کامل شود، آن کوه هم در مه دود و غبار محو خواهد شد.
مریم سلیمانی