رهایی از واژههای زنستیز
زبان فقط وسیلهی بیان نیست؛ زبان آینهایست که اندیشه و فرهنگ یک جامعه را بازتاب میدهد. همانطور که میتواند پلی برای پیوند و همدلی باشد، میتواند در خود پیشداوریها، کلیشهها و حتی خشونت پنهان کند. یکی از این جلوههای خشونت، واژههای زنستیزانهای هستند که سالها در زبان جا خوش کردهاند.
برای نمونه، کلماتی مانند «حرامزاده» یا «خالهزنک» را در نظر بگیریم. واژه «حرامزاده» بیش از آنکه به رابطهی انسانی میان زن و مرد بپردازد، نگاه قضاوتگرانهای به زن دارد و تولد فرزند را در چارچوب «حلال» و «حرام» میسنجد؛ در حالیکه میلیونها کودک در جهان بدون این دستهبندیها به دنیا میآیند و ارزش هر انسان در کردار، اندیشه و انتخابهای اوست، نه برچسبی که جامعه بر پیشانیاش میزند.
یا «خالهزنک»؛ ترکیبی که دو واژهی «خاله» و «زنک» را کنار هم قرار داده و فضولی یا سخنان بیمایه را به زنان نسبت داده است. آیا واقعاً چنین رفتاری تنها مختص زنان است؟ تجربهی روزمره نشان میدهد که مردان نیز کموبیش چنین رفتارهایی دارند، اما زبان تنها زنان را نشانه میرود. این همان جاییست که زبان، ناآگاهانه کلیشه و زنستیزی را بازتولید میکند.
واژههایی از این دست، نهتنها تصویر ناعادلانهای از زنان میسازند، بلکه ذهنیت نسلها را نیز شکل میدهند. هر بار که از این واژهها استفاده میکنیم، در حقیقت بر پیشداوریهای قدیمی مُهر تأیید میزنیم.
راه رهایی، ساده اما مهم است: بازنگری در گفتار روزمره. میتوانیم این واژهها را از زبان خود حذف کنیم و اگر هم به کار میبریم، تنها در متون ادبی یا شخصیتپردازی داستانی باشد؛ آنجا که لازم است نشان دهیم یک شخصیت فحاش یا ناعادلانه سخن میگوید. در زبان روزمره اما باید به جای تحقیر، از واژههایی بهره ببریم که شأن انسانی را پاس میدارند.
زبان اگر تغییر کند، اندیشه نیز تغییر خواهد کرد. و این نخستین گام برای ساختن فرهنگیست که زنان و مردان را نه بر اساس جنسیت، بلکه بر اساس انسانیت میسنجد
مریم سلیمانی