در رابطه سالم شفافیت وجود دارد. پنهانکاری جایی ندارد. احترام وجود دارد. خیلیها جلوی پای پارتنر یا همسرشان بلند میشوند. در مهمانی با الفاظ درست و قشنگ همدیگر را صدا میزنند. اما در بحث و گفتگوی دونفره از الفاظ نامناسب استفاده میکنند. به هم بیاحترامی میکنند. اینکه ما در جمع و اجتماع به هم احترام میگذاریم؛ درست است. ولی این پوستهی رابطهاست. احترام باید از درون باشد. در رابطه سالم طرز تفکر و باورها و انتخابها محترم شمرده میشوند. در زمانهای ناراحتی به هم بگوییم که من از چیزی ناراحتم. یا به کمی استراحت نیاز دارم. از هم وقت بگیریم و بگوییم من احتیاج دارم برای مدت کوتاه تنها باشم. قهر نیستم، فقط به کمی تنهایی نیاز دارم. دلخوریهایمان را باهم درمیان بگذاریم. وارد گفتگو شویم.
خشونت در رابطه سالم جایی ندارد.
نه خشونت کلامی نه خشونت عاطفی نه خشونت جسمی در رابطه سالم جایی ندارد. خیلیها میگویند: خیلی خوبهها وقتی خوبه همه کار میکنه خیلی خوبی میکنه. ولی امان از وقتی عصبی میشه. دستدرازی میکنه و فش میده یا چیزی پرت میکنه. (این رابطه سالم نیست.)
عرفان دو واژه دارد. وصل و فصل. پیوند و جدایی.
شما به موجودی آنقدر وصل شوی و توقف نکنی و دوباره به خویشتن برگردی. یعنی من یه حسی دارم که آن حس به تو منتقل میشود. حتمن خیلیها تجربه کردیم.
چشم خیلی اهمیت دارد. میگوییم: به چشم من نگاه کن و بگو. چرا حیوانات برای انسان خوب هستند و انرژی مثبت میدهند؟ زیرا حیوانات ما را نگاه میکنند. حرفهایشان را از نگاهشان میفهمیم. حیوان خانگی از علاقه به صاحب خود او را مرتب نگاه میکند. با کمترین توقع، بیشترین محبت و توجه را به صاحب خود برمیگردانند. همین کار( توجه) برای انسان ساده نیست.
وقتی با پارتنر یا همسرتان صحبت میکنید او سرش در گوشی است. بدون آنکه به شما نگاه کند. فرزندی نقاشی خودش را به پدر و مادر نشان میدهد. آنها بدون دقت و نگاه کردن میگویند، آفرین خوب است. یک احساس و نگاه میتواند به مراتب گویا تر از زبان باشد. خیلی از حرفها را نگفته، ما از نگاه همدیگر میخانیم.
نگاه مهربانی میتواند درد را کمتر کند و شوق را شدت دهد. شاید به همین خاطر شاعرها از نگاه میسرایند.
خیلیها با مراجعه به رواندرمانگرمیگویند، همسرمان اُفت جنسی پیدا کرده است. در حالی که طرف دیگر ادعا دارد هنوز تمایل جنسی دارد. در بعضی مواقع اگر یکی از دوطرفین تنوع پذیر باشد؛ باید بگوییم غذای بیرون را دوست دارد. غذای خانگی را دوست ندارد. میل جنسی به همسر خود ندارد. شاید دیگر مهری از او به دل ندارد.
و یکی دیگر از علت جدایی بین دو نفر وابستگی به خانواده است. که بیشترین آمار جدایی را دارد. خیلی از زوجها وقتی ازدواج میکنند، جسمشان در زندگی مشترک است. روحشان در خانهای است که از آنجا بیرون آمدند.
محققین در حوزه کیهان به زبان ساده میگویند: اول پوستهای از یک منظومه جدا میشود. این پوسته و جرم کنده شده شروع میکند چرخیدن به دور خودش و یک شتاب و یک زاویه چرخشی جدیدی پیدا میکد. به دور خود میچرخد تا پوستهای دیگر که جرمش به این منظومه میخورد باهم وصل میشوند و منظومه مستقل تشکیل میدهند. نه دو تا طفل نابالغ که باهم ازدواج میکنند. شبها زیر یک سقف باهم میخوابند. روزها بر میگردند به منظومه و پوسته قبلی خودشان. زندگی جدید یک منظومه جدید و مستقل است.
مشکل وابستگی است. فرد باید مسئولیت زندگی مشترک را بپذیرد. خانومها مردی که در سن ۴۰ سالگی هنوز با مادرش زندگی میکند را نمیپذیرند.
مهربانی و مهرورزی در رابطه مهم است.
با هم گفتگو کنید. نشانه رابطه سالم گفتگوی کارآمد و سالم است.به حرفها و دلخوریها و نیازهای هم گوش کنید. بنشینید کنار هم و بگویید: بیا ببینم چی شده. چرا دلت گرفته؟چیکار میتونم برات بکنم.
قرار نیست شما بتوانید تمام نیازهای همدیگر را برآورده کنید. اما همین همدلی و شنیده شدن میتواتد خیلی از نیازها را جبران کند.
خیلیها میگویند همسرم یا پارتنرم هیچ درکی از من ندارد. نمیتواند مرا درک کند. تو دنیای خودش است. بعد که یک رابطه به جدایی ختم میشود میگویند: اصلا نفهمیدم چی شد. مشکلی نداشتیم.
ماهم زبان داریم و هم عقل داریم. تا وقتی میتوانیم حرف بزنیم و تصمیم بگیریم، خشونت جایی ندارد.
رابطه همانتد یک کودک است:
رابطه مسئولیت دارد. کودکی دارد. نوجوانی دارد. بلوغی دارد. میانسالی دارد. رابطه امنیت، حساسیت، مهربانی، حفاظت و مراقبت لازم دارد.اهداف مشترک دارد. گفتگوی مؤثردارد. همدلی دارد.
رابطه را باید پرورش داد.
مریم سلیمانی
دکتر نهضت فرنودی