عزیزِ جانم،
همهجا را به دنبالت گشتم و هیچ ردی از تو نیافتم. دیگر امیدی به دیدار دوبارهات ندارم. نمیدانم در کجای این دنیای بیسروته زندگی میکنی؛ حتی گاهی در دل میپرسم آیا هنوز زندهای یا نه.
هر جا که باشی، مطمئنم اگر بعد از این همه جدایی هنوز به یادت هستم، تو نیز گاهبهگاه به یاد من میافتی. دلم تنها یک چیز میخواهد؛ روبهرویم بنشینی، بیهیچ کلامی، فقط بگذار نگاهت کنم. بگذار در عمق چشمانت زل بزنم، آنجا که همهی رازهایم را خواهی خواند.
بارها و بارها دلم شکست، بیشتر از آنچه سزاوارش بودم، تنها برای اینکه مبادا دلی از تو بشکند. و هنوز، با تمام زخمهایم، تنها تو را میخواهم.
ای تکیهگاه امن من، ای خواستنیتر از هر تصور،
تو را هنوز بسیار دوست میدارم.
مریم سلیمانی
#نامههای_خیالی