ماه مهربان
در اطرافم دیگر بچههای مدرسهای نمیبینم و نمیدانم حالا با این اوضاع معیشتی و ناامنی، مدرسهها چقدر میتوانند برای بچهها و خانوادهها شادی بیاورند. آیا هنوز مثل قدیم ذوق دارند برای شروع سال تحصیلی؟
هنوز چهره معصومانه کودکیام در خاطرم هست: موهای صاف و گرد، چتریهای بلوند، خندههای از ته دل. ما هیچوقت به همان معصومیت بازنمیگردیم. کودک کار با کودک مدرسه فرق دارد، کودک بلوچ با کودکی مسئولیتدار فرق دارد، کودک فقیر با کودک غنی فرق دارد. کودکان با زمان کودکی پیش بروند، کودکی میکنند و تجربه کودکی همیشه ماندگار است، نه جلوتر از سنشان.
من در پیشدبستان با شوق به سمت حیات مدرسه میدویدم و حتی یادم نیست پشت سرم را نگاه کرده باشم. اولین تصویر شفافم از مدرسه، چهره معلمم در اول دبستان است: خانمی قدبلند با بلوز کرم آستین بلند، دامن چهارخانه، جوراب رنگ پا و روسری کوتاه، عینک گرد بزرگ و چهرهای مهربان و خندان.
درس را همان سر کلاس و با آموزش معلم یاد میگرفتیم. در خانه کسی کار ما را انجام نمیداد و کسی هم با ما درس تمرین نمیکرد؛ تکالیفمان را خودمان انجام میدادیم. وقتی از مادرم میخواستم شبها دیکته بگوید، میگفت:
«از روی کتاب بنویس، من آخرش نمره میدم و امضا میکنم.»
و وقتی پافشاری میکردم، میگفت:
«وقتی هر شب بیست میشی، دیگه دیکته گفتن نداره، بلدی دیگه!»
بچههایی هم بودند که دیرتر یاد میگرفتند و در زنگ تفریح، معلم ما را موظف میکرد با آنها کار کنیم. آن زمان فکر میکردم این طبیعی است؛ که بعضیها دیرتر یاد میگیرند. حالا این را «اختلال یادگیری» مینامند.
من با عشق به معلم و همکلاسیهایم به مدرسه میرفتم. خانه ما حیات بزرگی داشت، اما حیات مدرسه آنقدر بزرگتر بود که با پاهای کوچکمان هرچه میدویدیم، به انتهایش نمیرسیدیم.
حقیقتش، حالا بوی مهر را نمیفهمم، اما هر وقت خیابانها و لوازمالتحریر فروشیها را میبینم، خاطره روز اول مهر و این شعر زیبا برایم زنده میشود:
باز آمد بوی ماه مدرسه
بوی بازیهای راه مدرسه
بوی ماه مهر، ماه مهربان
بوی خورشیدِ پگاه مدرسه
از میان کوچههای خستگی
میگریزم؛ در پناه مدرسه
باز میبینم ز شوق بچهها
اشتیاقی در نگاه مدرسه
زنگ تفریح و هیاهوی نشاط
خندههای قاهقاه مدرسه
باز هم بوی باغ را خواهم شنید
از سرود صبحگاه مدرسه
روز اول، لالهای خواهم کشید
سرخ! بر تختهسیاه مدرسه
(این شعر از قیصر امینپور، یکی از زیباترین آثار درباره ماه مهر و مدرسه است.)
مریم سلیمانی