- زن داری؟
- نه، امیدوارم بگیرم
عصبانی گفت: خیلی خری، مرد که نباید زن بگیرد! - چرا؟ سینیور ماجیوره
با عصبانیت گفت: مرد نباید زن بگیرد.
نباید ازدواج کند، اگر قرار باشد همه چیز را از دست بدهد، نباید دستی دستی خودش را توی مخمصه بیندازد. مرد که نباید خودش را توی هَچَل بیندازد و دنبال چیزهایی باشد که آنها را بعدا از دست میدهد. - حالا چه الزامی دارد که از دست بدهد؟
سرگرد گفت: به هر حال از دست میدهد.
از دست میدهد پسر، با من بحث نکن!
شِنل خود را پوشید و کلاهش را بر سر گذاشت. یک راست آمد به سراغ من و دست گذاشت روی شانهام و گفت: شرمندهام نباید گستاخی میکردم. زنم تازه مُرده، مرا ببخش
نویسنده: ارنست همینگوی/