اضطراب وجودی حاصل از درک و موقعیت زمانی و مکانی ما در کل هستی است.
چگونگی برخورد ما با اضطراب میزان ارزش زندگی ما را تعیین میکند.
آیا میخواهیم زندگی را با توان بیشتری به دوش بکشیم و پیش ببریم یا فقط گریه و ناله کنیم تا شاید یک جوانهای سبز شود زیر پایمان. که این هذیانی بیش نیست.
تعادل بین بودن و نبودن و پذیرش آن
بودن و نبودن ما در لمحهای( دم ، کوتاه) میتواند در هم بیامیزد و نیستی در پی آن باشد.
درک هستی در همین نیستی است.
ارتباط و انزوا
ارتباط و انزوا از مفاهیم درخشان روان درمانگریه
انزوا همونطور روان رنجوری ایجاد میکنه که غرق شدن در روابط ایجاد میکند.
داستان ایکاروس نمادی از عدم تعادل است.
هروقت معنایی پیدا کنیم و آنچنان در آن غرق شویم که تضاد آن را در نظر نگیریم ؛احتمال سقوط خواهد بود.
بیشتر ما آدمها بواسطه مکانیزم دفاعی روانی وجود اضطراب را نادیده میگیریم. و او را انکار میکنیم.
خشم _ غم و اندوه _ شادی و عشق را اگر درک نکنیم از خودمان غافل میشویم. در هر لحظه از زمان از خودمان آگاه باشیم و نسبت به خود یا دیگری ، کدام از این احساس را داریم؟
تفکراتمان را با احساس اشتباه نگیریم.
احساس اصلی خشم باعث میشود به سمت حل مسئله درگیر بشویم و با برخورد با دیگری ما را منسجم میکند.
باید بدانیم خشم با پرخاشگری و برون ریزی هیجانی بسیار متفاوت است.
بادرک احساس غم و اندوه به ما کمک میکنه بدونیم چه چیزی رو از دست دادیم و اگر سوگی هست از آن عبور کنیم و اگر لازمه نسبت به اون کاری را انجام بدیم.
احساس گناه اصیل ما را به سمت جبران پیش میبرد.
همچنین شادی و عشق ما را به سمت اینکه با دیگری در الحاق (پیوند)و تماس امن قرار بگیریم.
اگر درست احساسمان را بشناسیم، کیفیت روابط و زندگیمان بهبود پیدا میکند.
چه بسیار آدمهایی که به جای شناخت و ریشه خشم خود؛ پرخاشگری میکنند و دیگری را متهم میکنند که تو باعث ایجاد حال بد من شدی.
متهم کردن دیگری نوعی دفاعه ولی رسیدگی به خشم و با انرژی مثبت روابط بهبود میبخشد.
پس خشم را با پرخاشگری اشتباه نگیریم.
برای هر کدام از ما ممکنه این امر صادق باشد. افکار هیجانی و احساس سرکوب شده خودمون باعث عمل معکوس بشود.
تعارض احساسی مثل: خشم و عشق نسبت به والدین.
از طرفی دوستشان داریم و از طرفی از دست آنها خشمگین هستیم. بخاطر نیازهایی که از آنها احساس میکنیم و سرکوب شده و توجهای به آن نشده است.
نیروهای مخرب درون هر کدام از ما وجود دارد که اگر شناخته و کنترل نشوند، جوانی و عمر باقی مانده را میبلعد.
به طور مثال:خورشید از اولین عناصر اولیه بشر هم روشنگر و اهوراییاست. هم سوزنده و ویرانگر. وقتی نور میتابد وجودمان منور میشود و حتما سایهای در پس آن خواهد بود.
باید سایه خود را دریابیم و باآن روبهرو شویم.
مریم سلیمانی
پادکست دلفی / دکتر علی بابایی زاد (روانشناس و رواندرمانگر)
داستان ایکاروس نمادی از نداشتن تعادل و نداشتن شناخت از احساس درون است