جانِ من!
دوری از کسانی که چو جان دوستشان داریم، بسیار دشوار است.
دردیست مشترک میان بعضی ازآدمها.
وقتی میگویم چو جان، پس دردش مثل جانکندن است.
و قطره اشکیست زلال که از گوشه چشم سرازیر میشود.
پدر آسمانیام این قطره اشک را خون جگر برایم توصیف کرده بود.
دوریای که به جبر و زمانه اتفاق میافتد. اینهاهمه جزو زندگیست.
ما با تمام احساس پنجگانه و درد و غمهای پنهان و شوقها و دوست داشتنهایمان گذر عمر را به نظاره مینشبنیم.
جان من!
همیشه گفته و باز میگویم.
زندگی هیچگاه آسان نبوده و نیست.
عشق، مهر و محبت، دوست داشتنهای عمیق و درک مفهوم انسانیت زندگی را برای ما آسانتر و لذتبخش میکند.
باید فرکانس زندگی خود را بر موج مثبت تنظیم کنیم.
برای ادامه یک زندگی در راه درست، چارهای جز این نداریم.
انسانِ بدون محبت، تو خالیست.
انسان بدون درک رنج اسمی بیش نیست.
برایت خوشیهایی آرزو که نه، از پروردگارِ هوشمندو قدرتمند ،کائنات و جهان هستی خواستارم.
تا مرهم تمام دوریهای جانت باشد.
جان من !
مریم سلیمانی