کاش آسمان بیشتر معلوم بود. پشت این پنجرهها و ساختمانهای سر به فلک کشیده آسمان را به خوبی نمیتوان دید. هروقت به ابرها نگاه میکنم به هیجان میآیم. هربار متفاوتند. هیچوقت تکراری نیستند. گاهی تکهتکه و پراکنده مثل پنبهزنی که پنبهها رامیزند، در هوا پخش میشوند. گاهی یکدست سفید بهم پیوستهاند و انتهایشان مثل ستاره دنبالهدار است. گاهی که دقیقترمیشوم به اشکال مختلفی در میآیند. یکبار ابری را به شکل کودکی خابیده دیدم. ابرها همیشه در آسمان دیده نمیشوند. غبار خاکستری زندگی شهری ابرها را پنهان میکند. اولِصبحها یا وقتی هوا ابری باشد، ابرها را میبینم. از پشت قابِ پنجره همه چی محدود دیده میشود. مثل نگاه ما آدمها که زاویه دیدمان محدود است. بارها به ابرها نگاه کردم. حرکتِ آرام و پیوسته دارند.
بیشترما آدمهای شهرنشین درخانههای سنگی و درهای بسته زندانی هستیم. حفاظهای محکم و درهای ضد سرقت و پنجرههای ضخیم دو جداره و پردههای کلفت. چیزی که مشخصه ما آدمها خودمان را در برابر آدمها محافظت میکنیم. وگرنه شیر جنگل که در آپارتمان و خانه شهری نمیآید. ما ازآسیب زدن آدمها میترسیم. همه چی را قفل و زنجیر میکنیم.
حیوانها تا وقتی با همان قانون جنگل زندگی میکردند خوشبخت بودند. انسان خردمند نسل خیلی از موجودات را منقرض کرد.. از وقتی پای آدم به جنگل و طبیعت باز شد، حیوانها و درختان هم در امان نیستند. آدمهاا با کنترل زادو ولد حیوانها و جفتگیری از آنها جانشان را به خطر انداختند. نسلشان را منقرض کردند. خیلیها طبق تنوعطلبی آدمها، خوراک آدمیزاد شدند. قرنهاست نسل حیوانات به واسطه انسان منقرض شده است. هیچ موجودی به اندازه انسان زیانبار نیست. آدم به خودش ودیگران آسیب میزند.به طبیعت آسیب میزند. به حیوانات آسیب می رساند. یعنی هیچ چیز از دست انسان در امان نیست. نمیخاهم خودم را با واژه انسانیت گول بزنم. بله انسانیت هنوز هم هست. بعضی از آدمها، آدمیت خودشان را حفظ کردند. همانهایی که با حیوانات مهربانند. همانهایی که سرپناهی برای آدمهای دیگر میسازند. همانهایی که موقع سختی و بلایای طبیعی به کمک آدم های دیگر میروند. همانهایی که خوراک و پوشاک بدست نیازمندان میرسانند. ولی تعدادشان نسبت به کل جمعیت زمین کم است. اما در مقابل “انسانیت” کارشان بزرگ و قابل ستایش است. بعضی میگویند اینکارها دلِبزرگ میخاهد. من میگویم “انسانیت” میخاهد. ژن انسانیت در وجود هرکسی باشد، دلش هم بزرگ میشود. خیلیها بهانه میاورند. راستش آدمیت ندارند. اگر کسی پول و موقعیتش را دارد و کاری نمیکند در واقع انسانیت یا آدمیت ندارد. شاید کلمه خوبی نباشد. ولی واقعیت دارد. چیزی در ما آدمهارو به انقراض است. مردانگی، معرفت، انسانیت، همنوعدوستی، شفقت و مهربانی، دلسوزی، همدردی. منکه میگویم هرکسی بخاهد راهش را پیدا میکند. به نظرم آنهایی که پول دارند و خوب زندگی میکنند؛ ولی کمکی به دیگران نمیکنند، حالشان خوب نیست. از خودم نمیگویم. میبینم که میگویم. این قانون زندگی است:
( تا دل دیگران را شاد نکنی دلت شاد نمیشود.)
حالا هی بروید پول خرج خود و خانواده کنید. هی از بقیه فاصله بگیرید. مبادا کسی از شما چیزی طلب کند. مدام ناله کنید تا به اصطلاح چشم نخورید. نمیشود. حالتان از درون خوب نمیشود. جواب نمیدهد. هر روز دل یکی را شاد کن در حد لبخند یک کمک کوچک به نیازمند یک باز کردن گره از کار کسی . آن وقت میبینید قانون زندگی کار میکند. از درون حالتان خوب است.
حرف تکراری: نقش حکومت را که همه میدانند.
مریم سلیمانی
#انسانیت
#با_طبیعت_و_حیوانات_مهربان_باشیم