نویسندگان برتر دو مهارت را در خودشان حفظ و تقویت میکنند.
یکی اینکه میتوانند کاری کنند که چیزهایی ناشناخته، آشنا و قابل درک جلوه بدهد. به این ترفند «آشناسازی» میگویند. شاید سبک رئالیسم جادویی را شامل بشود.
و دوم اینکه کاری کنند که چیزهای شناخته شده و پیش پا افتاده، به شکل جدید و تازهای درک بشود. که به آن «آشناییزدایی» میگویند.
آشناییزدایی یعنی هر چیزی که به آن عادت کردهایم و عادی شده را بهم بریزیم و از نو، جور تازهای بسازیم. محتوا و مفهوم همان است، سوژه همان است. شکل و شیوهی بیان عوض میشود. تازه و بدیع و جذاب میشود.
آشناییزدایی یعنی غریبه کردن مفاهیم آشنا و معمولی
کدکنی به عنوان یک مثال از آشنایی زدایی، به دو فعلِ شکستن و تَرَک برداشتن اشاره میکند. او توضیح میدهد که شکستن را میتوانیم حاصل برخورد یک قلوهسنگ با شیشه و ترک برداشتن را نتیجهی پرتاب سکهای به سمت شیشه در نظر بگیریم.
همه میدانیم که در ادبیات رایج و آشنا شکستن، فعلی شدیدتر و حادثهای مهمتر از ترک خوردن محسوب میشود. اما فرض کنید میخواهید حس خود را هنگام شنیدن یک خبر بد (مثلاً درگذشت پدرِ دوستتان) بیان کنید. کدام ترکیب اثر عمیقتری را منعکس میکند:
دلم شکست (یا دلشکسته شدم)
قلبم ترَک برداشت
تعبیر دوم به این علت تأثیرگذارتر است که دلشکستگی به واژهای آشنا تبدیل شده و اثر و بار روانی سنگین خود را از دست داده است. اما ترکیبِ قلبم ترک برداشت به علت تازگی میتواند، اندوه و غم عمیق گوینده را بهتر منتقل کند.
مریم سلیمانی
منبع: یادگیری نویسندگی