چگونه زبان حکومت در ایران عربی شد و چگونه دوباره فارسی به جایگاه رسمی بازگشت؟
مقدمه
زبانها تنها ابزار ارتباط نیستند؛ حامل حافظهٔ جمعی، فرهنگ و هویت ملتها هستند. اما در برهههایی از تاریخ، شرایط سیاسی میتواند زبان رسمی یک سرزمین را دگرگون کند. ایران پس از ورود اسلام نمونهٔ روشن چنین تجربهای است؛ جایی که برای بیش از یک قرن، زبان اداری و حکومتی عربی بود، اما زبان مردم و فرهنگ ایرانی هرگز خاموش نشد و دوباره شکوفا شد.
این مقاله بهصورت دقیق و مستند توضیح میدهد که از چه زمانی عربی زبان رسمی شد، چگونه فارسی از عرصهٔ رسمی کنار رفت، و در چه دورهای دوباره زبان حکومتی ایران شد.
۱) تغییر زبان رسمی؛ از پهلوی به عربی
سقوط ساسانی و دوران گذار (۶۵۱ میلادی)
پس از قتل یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی، ایران عملاً بخشی از خلافت اموی شد.
در این دوره:
زبان مردم همچنان فارسی میانه (پهلوی) بود. زبان مذهبی اسلام، عربی بود. اما زبان دیوانها هنوز کاملاً عربی نشده بود.
فرمان حجاج بن یوسف (حدود ۷۰۶ میلادی)
نقطهٔ اصلی تحول زمانی است که حجاج بن یوسف ثقفی، حاکم عراق و شرق، فرمان عربی شدن کامل دیوانها را صادر کرد.
از این سال:
حسابهای مالی
مکاتبات رسمی
گزارشها
نظام اداری
همگی عربی شدند.
این لحظهٔ تاریخی، آغاز رسمی دورهٔ عربی شدن زبان حکومت در ایران است.
—
۲) آیا فارسی از میان رفت؟ هرگز.
برخلاف تصور رایج، فارسی نابود نشد؛
بلکه از حوزهٔ رسمی کنار رفت اما در خانهها، بازارها، شعر، داستانها و فرهنگ مردم همچنان زنده و پویا ماند.
حتی بسیاری از فرماندهان و کارگزاران محلی، همچنان با مردم فارسی صحبت میکردند. تنها «نوشتار اداری» عربی شد.
—
۳) چرا ایرانیان آثار علمی را عربی مینوشتند؟
دلیلها:
1. عربی زبان علمی و بینالمللی آن دوران بود
درست مانند زبان انگلیسی امروز.
2. دانشگاهها و کتابخانههای بزرگ در بغداد و بصره عربی بودند.
3. اگر دانشمندی میخواست اثرش خوانده شود، مجبور بود عربی بنویسد.
بنابراین چهرههایی مانند فارابی، ابنسینا، بیرونی، رازی—همه ایرانی—آثارشان را عربی نوشتند،
اما هویتشان کاملاً ایرانی بود.
—
۴) بازگشت زبان فارسی به قدرت؛ آغاز احیای ملی
پس از فروپاشی امویان و تضعیف عباسیان، دولتهای ایرانیتبار در خراسان و شرق ایران سر برآوردند. این دولتها فارسی را «نهفقط زبان مردم، بلکه زبان حکومت» کردند.
صفاریان (۸۶۱–۹۰۳ میلادی)
نخستین نشانهٔ احیای استقلال فرهنگی.
با اینکه ساختار دیوانها هنوز عربی بود، امّا روحیهٔ ایرانیگرایی زنده شد.
سامانیان (۸۱۹–۹۹۹ میلادی)
این دوره نقطهٔ طلایی احیای فارسی است.
سامانیان:
فارسی دری را زبان رسمی دربار کردند
شاعران را حمایت کردند (رودکی، دقیقی)
دیوانها بهتدریج فارسی شد
ترجمهٔ فارسی از متون دینی و اداری رونق گرفت
این اولین بار پس از ۱۷۰ سال بود که فارسی دوباره زبان رسمی قدرت شد.
غزنویان (۹۹۷–۱۱۸۶)
در زمان محمود غزنوی، فارسی شکوفا شد.
فردوسی در همین دوران شاهنامه را کامل کرد.
تمام مکاتبات داخلی حکومت فارسی بود.
سلجوقیان (۱۰۳۷–۱۱۹۴)
به فرمان نظامالملک طوسی، دیوانسالاری ایران رسماً بر پایهٔ زبان فارسی تنظیم شد.
از این دوره به بعد، فارسی نهتنها زبان قدرت،
بلکه زبان فرهنگ، علم، سیاست و اندیشهٔ ایرانی شد.
—
۵) جمعبندی عددی و تاریخی
دوره وضعیت زبان اداری
قبل از ۷۰۶ میلادی پهلوی (ایرانی) با گذار نامنظم
۷۰۶–حدود ۸۸۰ میلادی عربی زبان رسمی دیوانها
از ۸۸۰ میلادی به بعد آغاز احیای فارسی (سامانیان)
قرن ۱۰–۱۱ میلادی تثبیت کامل رسمی بودن فارسی
پس حدود ۱۷۰ سال زبان حکومت ایران عربی بود.
اما زبان مردم هیچگاه از میان نرفت و دوباره جایگاه رسمی خود را بازیافت.
—
۶) چرا دانستن این تاریخ مهم است؟
زیرا نشان میدهد:
ملتها حتی در دورهٔ فشار فرهنگی نیز زبان و هویت خود را حفظ میکنند.
فارسی با تلاش شاعران، نویسندگان و پادشاهان ایرانیتبار دوباره احیا شد.
تاریخ زبان فارسی، داستان ایستادگی فرهنگی ایران است.
مریم سلیمانی
منابع معتبر برای مطالعه بیشتر
کتابها
تاریخ زبان فارسی – پرویز ناتل خانلری
مقدمهٔ شاهنامه – عبدالحسین زرینکوب
دو قرن سکوت – زرینکوب
تاریخ ایران بعد از اسلام – یعقوب آژند
ایران پس از اسلام – ریچارد فرای
منابع دانشگاهی انگلیسی
The Cambridge History of Iran, Vol. 4
Gibb, H.A.R., Arabic Literature – An Introduction
Encyclopaedia Iranica (مدخلهای: Language, Pahlavi, Arabic in Iran)
