زنانگی زیر فشار مسئولیتها
این سالها شاهدیم که بسیاری از زنان ناخواسته بار مسئولیتهایی را به دوش میکشند که در گذشته بیشتر بر عهده مردان بوده است. بیمسئولیتی برخی مردان در رابطه — از نادیده گرفتن وظایف، کمکاری در حمایت عاطفی، یا شانه خالی کردن از مسئولیتهای مالی و خانوادگی — فشارهای اجتماعی باعث میشود زن مجبور شود نقشهای مردانه را هم بر عهده بگیرد. البته این مسئله درباره همه مردان صدق نمیکند و زنان نیز در شرایط مشابه میتوانند مجبور به چنین نقشهایی شوند.
بار ذهنی (Mental Load)
یکی از مهمترین پیامدهای این تغییر، پدیدهای است که در روانشناسی از آن با عنوان بار ذهنی یاد میشود. بار ذهنی مجموعهای از نگرانیها، برنامهریزیها و فکرهای همیشگی درباره آینده و مدیریت کارهای روزمره است زنان، بهویژه آنهایی که علاوه بر مسئولیت خانه باید بار اقتصادی را نیز به دوش بکشند، بیشتر با این فشار ذهنی روبهرو هستند.
حتی اگر وظایف خانه میان زن و مرد تقسیم شده باشد، معمولاً این زن است که در ذهن خود مسئول هماهنگی، یادآوری و پیگیری همه چیز است.همین موضوع باعث خستگی روانی، نارضایتی و تضعیف روابط عاطفی میشود
تضاد نقش و هویت
وقتی زنی ناچار است در جامعه و خانواده نقشهای مردانه را هم بر عهده بگیرد، در حالیکه از او انتظار میرود جنبههای عاطفی و لطیف زنانهاش را هم حفظ کند، نوعی تضاد نقش ایجاد میشود. این تضاد در بلندمدت میتواند به احساس ناکامی، خستگی، بیمعنایی و حتی افسردگی منجر شود.
پیامدها
• خستگی روانی و فرسودگی: مسئولیتهای سنگین و تصمیمگیریهای مداوم، انرژی روانی زن را کاهش میدهد.
• کاهش ارتباط عاطفی: تمرکز بیش از حد بر وظایف عملی و اقتصادی، ابراز محبت و دریافت حمایت عاطفی را کمرنگ میکند.
• تضعیف هویت زنانه: وقتی فرصت و امنیت کافی برای بروز جنبههای زنانه فراهم نشود، زن احساس میکند بخشی از خودش را از دست داده است.
• افزایش مشکلات روانی: اضطراب، افسردگی و تنهایی در زنانی که این تعادل را از دست دادهاند بیشتر دیده میشود.
جمعبندی
از منظر روانشناسی، این تغییر نقشها یک سازوکار اجباری برای بقاست، نه یک انتخاب آزادانه. زنانی که همزمان باید هم مادر باشند، هم نانآور، هم حامی و هم تکیهگاه، ناخواسته بخشهای مردانهی شخصیت خود را فعال میکنند. اما ادامه این وضعیت بدون حمایت خانوادگی و اجتماعی، میتواند پیامدهای جدی بر سلامت روان و کیفیت روابط داشته باشد.
مریم سلیمانی