همیشه از بشقاب و ظرفهای استیل استفاده میکرد. میگفت استیل عمرش زیاده و خراب نمیشه. در لیوانهای پلاستیکی آب میخورد. درِ یکی از اتاقهای خانه همیشه بسته بود.
برای برداشتن کیفاش از کمددیواری، درِ اتاق را باز کرد. دو ویترین چوبی و یک کمدفلزی و شیشهایی به چشم میخورد. استکان و فنجان و بشقابهای کوچک و بزرگ و ظروف چینی در طبقههای ویترین چیده شده بود. درکمدی دیگر انواع مجسمه چینی و دکوریهای فلزی طلایی برق میزد.
از اتاق بیرون آمد. دررا بست. چشمش به من افتاد. مات بودم.
گفت: در را میبندم تا نوههایم بهچیزی دست نزنند.
البته درِتمام کمدها قفل است.
مریم سلیمانی