کتابها اغلب از فیلمها گویاتر از واقعیتهای تاریخی هستند، زیرا رسانهای متفاوت و عمیقتر برای بازنمایی تاریخ فراهم میکنند. در ادامه، دلایلی که باعث میشود کتابها معمولا دقیقتر باشند را بررسی میکنیم:
1. گستردگی و عمق محتوا
کتابها فضای بیشتری برای تحلیل و توصیف جزئیات دارند. یک کتاب تاریخی میتواند صدها صفحه به تحلیل رویدادها، دلایل آنها، و نتایجشان اختصاص دهد، در حالی که فیلمها معمولاً به دو تا سه ساعت محدود میشوند و این باعث میشود بخشهای زیادی از واقعیت فدا شوند.
2. تمرکز بر تحقیق و دقت علمی
نویسندگان کتابهای تاریخی معمولا متخصص در زمینه تاریخ هستند و از منابع اولیه (نامهها، اسناد رسمی، گزارشها) استفاده میکنند. کتابهای معتبر معمولا بر اساس تحقیقات دقیق و قابل استناد نوشته میشوند و در آنها ارجاعات علمی و تحلیلهای انتقادی وجود دارد.
3. استقلال از نیاز به دراماتیزه کردن
فیلمها به دلیل ماهیت سرگرمکنندهشان باید مخاطب را جذب کنند، بنابراین اغلب داستانها را برای ایجاد هیجان، کشش عاطفی یا فروش بیشتر تغییر میدهند. در مقابل، کتابها معمولا برای مخاطبانی نوشته میشوند که بهدنبال فهم عمیق و دقیق واقعیت هستند.
4. عدم محدودیت زمانی و بودجهای
فیلمها با محدودیت زمانی، هزینه و نیاز به جلوههای بصری جذاب مواجه هستند. این محدودیتها باعث میشود برخی از جنبههای تاریخی حذف شوند یا سادهسازی شوند. اما در کتابها نویسنده چنین محدودیتی ندارد و میتواند داستان را کامل و با تمام جزئیات ارائه دهد.
5. بیطرفی بیشتر
فیلمها اغلب دیدگاه کارگردان یا نویسنده فیلمنامه را منعکس میکنند، که میتواند به شدت جانبدارانه باشد. اما کتابها، بهویژه کتابهای علمی و تاریخی، معمولاً تلاش میکنند تا با ارائه چندین دیدگاه مختلف بیطرفی خود را حفظ کنند.
فیلمها از ابزارهایی مانند بازیگری، موسیقی و جلوههای ویژه استفاده میکنند تا داستانی احساسی و تأثیرگذار خلق کنند. این رویکرد گاهی اوقات باعث میشود واقعیتهای تاریخی تغییر داده شوند یا ساده شوند تا داستانی قویتر روایت شود.
جمعبندی:
کتابها معمولا دقیقتر و جامعتر از فیلمها هستند، زیرا تمرکز بیشتری بر حقایق تاریخی، تحلیلهای علمی، و جزئیات دارند. اگرچه فیلمها میتوانند الهامبخش باشند، اما برای دستیابی به دیدگاهی عمیق و درست از تاریخ، کتابها ابزار بهتری هستند.
مثال: فیلم “ناپلئون”
ناپلئون بوناپارت (Napoleon Bonaparte)
فیلم ناپلئون به کارگردانی ریدلی اسکات و بازی واکین فینیکس در نقش ناپلئون بناپارت، یکی از جدیدترین تولیدات سینمای انگلیس و هالیوود است. این فیلم در سال 2023 منتشر شد .فیلم ناپلئون اثر ریدلی اسکات، با وجود جذابیت بصری و بازیگری قدرتمند، از نظر تاریخی کاملاه دقیق نیست و برخی حقایق را به گونهای به تصویر میکشد که جنبههای منفی شخصیت ناپلئون برجسته شوند. این مسئله باعث شده است که برخی مخاطبان و منتقدان احساس کنند فیلم بیشتر از یک پرتره منصفانه، روایتی جانبدارانه و انتقادی ارائه میدهد.
برخی ازجنبههای انتقادی فیلم:
1. تأکید بیش از حد بر جاهطلبی و خشونت
فیلم ناپلئون را بهعنوان فردی تشنه قدرت و بیرحم نشان میدهد که در بسیاری از تصمیمات خود، تنها به منافع شخصی و سیاسی فکر میکند. این نگاه گاهی باعث میشود از جنبههای اصلاحطلبانه و دستاوردهای مثبت او مانند اصلاحات قانونی و ایجاد قانون مدنی ناپلئون غافل شویم.
2. روابط شخصی با ژوزفین
رابطه ناپلئون و ژوزفین به شکلی پیچیده و گاهی تحقیرآمیز نشان میدهد. ناپلئون را مردی هوسران به تصویر کشیدهاست.
3. نبردها و استراتژیهای نظامی
در فیلم، برخی از نبردهای ناپلئون مانند جنگ واترلو با تأکید بر شکست او به تصویر کشیده شدهاند، در حالی که پیروزیهای چشمگیرش کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. همچنین، استراتژیهای نظامی او در برخی صحنههاسادهسازی شده است. ناپلئون یکی از بزرگترین فرماندهان نظامی تاریخ محسوب میشود. همچنان در آکادمیهای نظامی سراسر جهان مورد مطالعه قرار میگیرند.
4. نگاه تحقیرآمیز به شخصیت ناپلئون
در چندین صحنه، فیلم تلاش میکند ناپلئون را فردی کوچکاندیش، خشمگین و حتی مضحک نشان دهد.
ریدلی اسکات بهعنوان یک فیلمساز، بیشتر به خلق درامی سینمایی و تأثیرگذار توجه کرده تا پایبندی کامل به واقعیتهای تاریخی.
مریم سلیمانی