بهراستی نوشتن راهی است برای کشف و شهود درونی. سفری که در آن، انسان با قلم، نقاب از چهرهی ناشناختههای وجودش برمیدارد. هر کلمه، پلی است به سمت خودشناسی، هر جمله، نوری بر تاریکیهای ناپیدا.
آزادنویسی، بدون قید و بند، بدون نگرانی از قضاوت یا کمالگرایی، مانند نسیمی تازه است که غبارهای کهنگی و تکرار را از روح میزداید. این رویارویی با “خود واقعی”، شاید دشوار باشد، اما در عین حال، یکی از نابترین تجربههای انسانی است؛ تجربهای که به زندگی رنگ و معنا میبخشد.
نوشتن، گفتوگویی است میان انسان و جهان درونش، میان خاطرات، احساسات و آرزوهایی که در سکوت و خاموشی به انتظار نشستهاند.
هر لحظه که میگذرد، لحظهها برایم معنادارتر میشوند. از نوشتن به معنا رسیدم. درباره کهنگی نمیتوان نوشت؛ کهنگی بوی ناخوشایند دارد، بوی متروکگی و بیات شدن میدهد.
نوشتن هر روز، انسان را از هزارتوی درونش بیرون میکشد. او را با رمز و رازهایی آشنا میکند که پیشتر از آنها بیخبر بود. نوشتن بدون هیچ ایده یا طرح قبلی، تو را از چنگال اضطراب رها میکند. آزادنویسی، سفری به درون است، رویارویی انسان با خود واقعیاش.
نوشتن روزانه باعث میشود چیزهای بسیاری را ببینی؛ دقتت را بالا میبرد. سختی نوشتن در جریان نوشتن آشکار میشود و رازها در میان کلمات برملا میگردند. در نوشتن، ارزش واقعی کلمات نمود پیدا میکند. نوشتن همچون قهوهایست که با حرارت ملایم ترک میخورد، عصارهاش آرام آرام در آب حل میشود، کمکم به جوش میآید و ناگهان فوران میکند.
مریم سلیمانی