بللاد (Ballad) و نمونههای مشابه در ادبیات ایران
ادبیات جهان سرشار از فرمهای شعری و داستانی است که هر یک بهگونهای احساسات و اندیشههای انسانی را بازتاب میدهند. یکی از این قالبهای ادبی، بللاد (Ballad) است که ریشه در ادبیات شفاهی دارد و در فرهنگهای مختلف به شیوههای گوناگونی روایت شده است. اما آیا در ادبیات فارسی نیز نمونههایی مشابه با بللادهای غربی وجود دارد؟
در این مقاله، ابتدا مفهوم بللاد را بررسی میکنیم و سپس به نمونههای مشابه آن در فرهنگ و ادب ایرانی میپردازیم.
بللاد چیست؟
بللاد گونهای از شعر روایی است که در اصل از سنت شفاهی اروپا ریشه گرفته است. این اشعار معمولاً داستانی را روایت میکنند که میتواند عاشقانه، حماسی، یا تراژیک باشد. بللادها در گذشته توسط نوازندگان و شاعران دورهگرد اجرا میشدند و به همین دلیل اغلب دارای زبانی ساده، تکرارهای آهنگین، و ضرباهنگی موسیقایی هستند.
در ادبیات انگلیسی، نمونههای برجستهای از بللاد شامل “The Rime of the Ancient Mariner” اثر ساموئل تیلور کولریج و “La Belle Dame sans Merci” اثر جان کیتس است. در ادبیات آلمانی نیز تصنیف معروف “Erlkönig” از گوته که بهصورت موسیقایی توسط شوبرت اجرا شده، نمونهای برجسته از بللاد محسوب میشود.
“The Erlking” (اثر یوهان ولفگانگ فون گوته)
این بللاد آلمانی یکی از مشهورترین بللادهای غربی است که در آن یک پدر تلاش میکند تا پسر خود را از دست موجودی شیطانی به نام Erlking نجات دهد. در اینجا بخشهایی از این شعر آورده شده است:
The Erlking – قسمت از شعر گوته:
و والدین میگویند، در دل شب
که افسونگر میآید، در سایهها
و پسر که در آغوش پدر است
بیخبر از دست شیطانها
“پسرم، پسرم، نترس، با من بیا
این تنها باد است که میوزد”
اما در دل شب، صدای درخت
صدا میدهد، ارلکینگ
این بللاد غربی پر از ترس و اضطراب است و شخصیتها در دنیای رازآلودی قرار دارند که در آن هیچچیز قابل پیشبینی نیست.
آیا در ادبیات فارسی نمونهای از بللاد وجود دارد؟
اگرچه در ادبیات فارسی اصطلاح «بللاد» بهعنوان یک قالب شعری شناخته نمیشود، اما بسیاری از اشعار و روایتهای منظوم ویژگیهایی مشابه بللاد دارند. در ادامه به برخی از این نمونهها اشاره میکنیم:
۱. داستانهای عاشقانه منظوم
ادبیات فارسی سرشار از اشعار روایی عاشقانه است که میتوان آنها را با بللادهای غربی مقایسه کرد. مثلاً:“
لیلی و مجنون” اثر نظامی گنجوی، که سرگذشت عشق نافرجام لیلی و مجنون را روایت میکند.
ویس و رامین” از فخرالدین اسعد گرگانی، یکی از قدیمیترین داستانهای عاشقانه منظوم ایرانی.
این آثار، مانند بللادهای غربی، به بیان احساسات عاشقانه، سرنوشتهای تراژیک، و حوادث سرنوشتساز میپردازند.
۲. حکایات حماسی شاهنامه
بسیاری از داستانهای شاهنامه فردوسی را میتوان از نظر ساختار و مضمون با بللادها مقایسه کرد. بهعنوان مثال:
“رستم و سهراب”: داستانی تراژیک درباره پدری که ناآگاهانه فرزند خود را به قتل میرساند.
رستم و سهراب – قسمت از شاهنامه:
رستم به چهرهای دلاور و شکستناپذیر شناخته میشود. در این بخش، او با پسرش سهراب مواجه میشود، بیآنکه بداند سهراب همان فرزندش است. ( درباره اینکه رستم میدانست که سهراب پسرش است؛ یا نه ؛بحث و تفسیرزیاد است)سرنوشت تلخ آنها به یکی از زیباترین بللادهای شرقی تبدیل میشود:
به یاد آوری گشت، رستم ز دل
کز جنگ و جهاد به شهری دلپذیر
در دل شب، به اندوه و غمگینی
به یاد یاران و جنگجویان سیر
سهراب جویای سرنوشت پدر
که در دل شب، در میدان رزم
او را ببیند، با شمشیری در دست
در جنگی بزرگ که یکی از خون میریزد
سهراب چنگ زد به دست پدر،
پدر ندید، دل پر از غم گشت
هر کدام با خون خود به زمین افتاد
در سرنوشت تلخ از هم جدا گشت
“بیژن و منیژه”: ماجرای عشق بیژن و شاهزادهخانم تورانی که شباهتی به بللادهای عاشقانه دارد.
این داستانها همانند بللادها، روایتی دراماتیک دارند و سرنوشت شخصیتها در آنها به شکل تأثیرگذاری رقم میخورد.
۳. دوبیتیهای محلی و اشعار عامیانه
ادبیات شفاهی ایران پر از اشعاری است که در قالب دوبیتیهای محلی، ترانهها، و مرثیهها روایت میشوند. برای مثال:
دوبیتیهای باباطاهر که احساسات ساده و عمیق انسانی را بیان میکنند.
ترانههای عاشقانه و حماسی لری، کردی، و گیلکی که اغلب با موسیقی همراه هستند.
این اشعار نیز مانند بللادها، ساختاری آهنگین و روایی دارند و از نظر فرم و محتوا به آنها نزدیکاند.
۴. تعزیه و مرثیهخوانی
یکی از نزدیکترین سنتهای ایرانی به بللاد، تعزیهخوانی و مرثیههای عاشورایی است. در این نمایشهای آیینی، داستانهای تراژیک مذهبی با ریتم و آهنگ خاصی اجرا میشوند. تعزیهها مانند بللادهای قرونوسطایی، هم جنبه نمایشی دارند و هم روایتگر یک سرنوشت غمانگیز هستند.
اگرچه قالب بللاد بهصورت مشخص در ادبیات فارسی تعریف نشده است، اما بسیاری از آثار منظوم ایرانی ویژگیهای مشابهی با آن دارند. داستانهای عاشقانه نظامی، حکایات تراژیک شاهنامه، اشعار عامیانه محلی، و مرثیهخوانیهای مذهبی، همگی نمونههایی از این شباهتها هستند.
میتوان گفت که ادبیات فارسی نیز دارای نوعی «بللاد شرقی» است که در اشکال مختلفی مانند مثنوی، دوبیتی، و تعزیه بروز یافته است. این روایات منظوم، همچنان الهامبخش شاعران و نویسندگان معاصر بوده و در بطن فرهنگ ایرانی جایگاه ویژهای دارند.
پیشنهاد برای مخاطبان
اگر به دنبال نمونههایی از بللادهای ایرانی هستید، پیشنهاد میکنم که دوبیتیهای محلی، داستانهای شاهنامه، و مرثیههای تعزیه را بررسی کنید. همچنین میتوانید با مقایسه این آثار با بللادهای غربی، به درک عمیقتری از تأثیرات متقابل ادبیات در جهان برسید.
مریم سلیمانی