روبرو شدن با حقیقت اغلب سخت و دشوار است. انسان از مواجهه با واقعیت ترس دارد و برای گریز از آن، خود را فریب میدهد. خودفریبی همان دروغ گفتن به خود است.
ما برای پذیرفته شدن در جمع، نقاب میزنیم؛ برای حضور در جامعه، نقاب میزنیم؛ در محیط کار، نقاب میزنیم. این نقابها میتوانند نتیجهی ترس، فشار اجتماعی یا عادت به خودفریبی باشند.
گاهی انسانها برای هماهنگی با دیگران یا برآورده کردن انتظاراتشان، نقاب میزنند. خود را تحریف یا حتی انکار میکنند تا بگویند: «من بهتر از آنچه که هستم، هستم.»
ضعفها و ناتوانیهایشان را انکار میکنند تا جایی که دچار خودفریبی میشوند. دروغ گفتن به خود کمکم به ناخودآگاهشان نفوذ کرده و به عادتی دائمی تبدیل میشود. این افراد مسئولیت کارهای خود را نمیپذیرند و اشتباهات گذشته را انکار میکنند؛ زیرا نمیخواهند تغییر کنند. آنها همیشه برای اشتباهات خود توجیهی دارند و بیشتر دیگران را مقصر میدانند.
از کودکی، جامعه استانداردها و ارزشهایی را به ما تحمیل کرده که گاه با ما در تضاد هستند. اگر از شغلی ناراضی هستیم، بهخاطر نیاز یا اجبار وانمود میکنیم که از کار خود رضایت داریم.
ما انسانها مدام نقاب بر چهره میزنیم و ناخودآگاه به خود دروغ میگوییم. خود را فریب میدهیم و از تغییر میگریزیم. از روبرو شدن با حقیقت ترس داریم. گاهی تصویری خیالی از خود میسازیم؛ شجاع، موفق، مهربان … اما وقتی با خلاف این تصویر روبهرو میشویم، شروع به انکار میکنیم. به یاد داشته باشیم که فرد شجاع در هنگام ترس آزموده میشود.
هرگاه با خود واقعیمان روبهرو شویم، مسئولیت اشتباهات گذشته را بپذیریم و بر ضعفهای خود آگاه شویم، رشد آغاز میشود. کمکم نقابها از چهرهی ما برداشته خواهد شد.
مریم سلیمانی