گاهی محبت چنان در تار و پود رابطههای ما ریشه میدواند که مرز میان وظیفه و فداکاری را محو میکند. ما میخواهیم بهترین فرزند، بهترین پدر یا مادر باشیم، اما آیا همیشه این ازخودگذشتگی، راه درستی است؟
والدین و فرزندان؛ مسئولیت یا ایثار؟
پدر و مادر از لحظهای که فرزندی به دنیا میآید، مسئولیت پرورش و مراقبت از او را برعهده دارند. این مسئولیت، یک تعهد طبیعی و پذیرفتهشده است. اما وقتی فرزند بزرگ میشود، دیگر نباید زیر سایه این تعهد بماند و تمام زندگیاش را وقف والدین کند. او هم انسانی است با مسیر، آرزوها و مسئولیتهای شخصی خودش.
از طرفی، پدر و مادر نیز نباید چنان خود را فدای فرزند کنند که فراموش کنند خودشان هم زندگیای دارند. قرار نیست هیچکس برای دیگری از خودش بگذرد تا حدی که از خودش چیزی باقی نماند.
کجا وظیفه تمام میشود و فداکاری آغاز؟
وظیفه یعنی مسئولیتی که فرد بر عهده دارد. حمایت، فداکاری یعنی از خود گذشتن.
وظیفه، یعنی مراقبت از پدر و مادر در دوران پیری، اما نه به قیمت نابودی زندگی شخصی خودت.
وظیفه، یعنی عشق ورزیدن به فرزند، اما نه تا جایی که او را وابسته و ناتوان بار بیاوری.
وظیفه، یعنی همراهی، نه این که بار تمام مسئولیتها را به دوش بکشی و خودت را فراموش کنی.
فداکاری، وقتی از حد میگذرد، دیگر عشق نیست؛ بند زنجیری است که هم محبتکننده را اسیر میکند و هم کسی که محبت دریافت میکند.
تعادل، کلید آرامش در روابط
اگر یاد بگیریم که کمک کنیم، اما نه آنقدر که طرف مقابل را وابسته کنیم…
اگر بیاموزیم که دوست بداریم، اما نه آنقدر که خودمان را فراموش کنیم…
آنوقت میتوانیم در مسیر درستی حرکت کنیم؛ مسیری که در آن هم والدین احساس امنیت و احترام میکنند، هم فرزندان آزادی و استقلال خود را از دست نمیدهند.
عشق، زیباترین هدیهای است که میتوان داد، اما تنها زمانی ارزشمند است که در کنار احترام و استقلال باشد.
مریم سلیمانی